رفتی به سلامت به همون خدای قسم هات می سپارمت که نگهدارت باشه. و زیبا دل که نه... زیبارویی چون خودت رو برات از (خدای خودم) آرزو می کنم که همراه لحظه هات باشه...

حسادت نکن.... این که بعد از تو بغل گرفته ام،زانوی غم است.

بعضیا برای تفریح کردن به دنیا میان،منم برای تفریح ٍ دیــــــگران! کیا مثه منن؟!

در این شهرصدای پای مردمی است که همچنان که تورا می بوسند، طناب دارتو را میبافند... مردمی که صادقانه دروغ می گویندو خالصانه به تو خیانت میکنند... دراین شهرهرچه تنهاتر باشی پیروزتری...

عمری است که وقت دلتنگی تنهای تنهایم خدایا دیگر بس است کاش دگر عمری همپای دلتنگی هایم آغوش گرمش باشد...

تلخ است كه لبريزحقايق شده است،زرداست كه بادردموافق شده است،عاشق نشدى وگرنه ميفهميدى،پاييز،بهاريست كه عاشق شده است.

هميشه نگاهي را باور كن ك وقتي از ان دور شدي در انتظارت بماند

لعنت... لعنت به این دنیای هرکی به هرکی و ... هیشکی به هیشکی... که ادما ... حتی برای عاشق نشدن هم... از خودشون اختیاری ندارن...!!

عاشق زخمی هستم که خودمم دلم نمیخواد خوب بشه...

دیگر دستم به نقاشی نمی رود.. به شعر میرود..به خیال می رود... و حافظ چه میدانی که با دل من چه می کند...

خدایا...سخته.خسته شدم.من برای این دنیا ساخته نشدم...

گاهي با يك ليوان ابميوه هم ميتوان مست شد اگر انكه بايد باشد "باشد"

مثل همیشه چشمانم تورا بادیگری دیدندو من طبق معمول بستمشان و گفتم اشتباه میکنید او فقط بامن قدم میزند...

خدايازيرقولت زدی؟‏ گفتی حق انتخاب داریم پس چرا انتخابمان در آغوش دیگریست؟

سنگ رودخانه ام
آب از سرم گذشته....
مي دانم ك رهايم ميكني
ايينه ام دستم را بگير...

کاش در فصل خزان زندگی  کسی برگ برگ زرد خاطراتم را ورق میزد تا زمزمه سکوتم را در ثانیه های واپسین اینگونه فریاد کند زندگی تکرار فراموشی در هیاهوی سکوت بود